امیرعباسامیرعباس، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

امیر قلبم عباس

بدون عنوان

1391/7/24 16:09
نویسنده : مامانی
132 بازدید
اشتراک گذاری

امیر قلبم عباس جان:

دیروز رفتیم خونه ی عمه ات .بهت خیلی خوش گذشت خیلی هم با عمه ات حرف می زدی و می خندیدی . اما باز تو حرفات اباااو ابوووووو و بو بود از یه طرفعصبانیشدم . وازطرفیلبخندشدم . عصبانیبرای اینکه داری انگار باباتو صدا میزنی در حالی که بهت گفته بودم اول یاد بگیر بگو مامان! و خوشحال از اینکه حس می کنم از همین 3 ماهگی می خوای حرف بزنی!

تو تا حالا اینقد برای کسی حرف نزدی . خیلی از عمه خوشت اومد. خونه ی عمه کبوتر داشتن و تو بهشون چشم دوختی!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان امیرعباس
24 مهر 91 16:42
سلام.ماشالا.انشالا حضرت ساقی نگه دارش باشه.
مامان امیرعباس
24 مهر 91 17:01
سلام خدا امیرعباستو براتون حفظ کنه ماشاءالله خیلی با نمکه.. تا بوده همین بوده زحمتارو ما میکشیم اول میگن بابا.. به وبلاگ امیرعباس منم سربزنید خوشحال میشم..
بابای ملیسا
24 مهر 91 23:42
با سلام . ملیسای من سرما خورده و بیماره . از طرفی عیادت بیمار از سنتهای پسندیده و انسانی هستش . خیلی خوشحال میشیم اگر به عیادت بیمار ما بیایید و با گذاشتن یک نظر کمپوت محبت ملیسا رو تامین کنید تا بدین وسیله با دعای خیر شما هر چه زودتر بهبودی پیدا کنه . منتظر شما هستیم.
عمه خانوم
29 مهر 91 20:35
جیگرشووووووووو ببوسش از طرف من
وب نویس
19 آذر 91 21:50
سلام ماشالله چه بزرگ شده،خداحفظش کنه.خیلی بانمکه ولی چراسبزه شده؟قبلاکه سفید بود!
نگار
4 دی 91 17:59
سلام
از امیرعباس گل عکس جدید بزار......

خیلی شیرین وناز ه خدا حفظش کنه....